در ادامه پست قبلی، چندپارهای از ایده فرضی_خیالی «جهان در پرتو تجربه جهان» گفتار خواهم شد. همانگونه که سرود کردم، جهان را ماهیتی پیوسته متصور هستم. گیتی یکواحد مطلق و پیوسته که عاری از هرگونه شکل، اندازه و دیگر ویژگیهای وابسته به ناظر است. مثل یک صفحه یکدست سفید، فقط با این تفاوت که صفحه مذکور شکلی ندارد (پس صفحه نیست) و از دیگر ویژگیهای کلامی (رنگ و.) نیز برخوردار نیست. در این صفحه، وابسته به نگاه ناظر؛ اشکال و اشیاء (وجودها) نمود ظاهری پیدا میکنند.
میز وجود دارد امّا آیا وجودی مطلق است؟ آیا وجود میز پاره از وجود مطلق است؟ زمانی وجود، مطلق خواهد بود که همهچیز (توام با زمان و هر مفهوم دیگری) باشد. از آنجایی که وجود را پیوسته و تکواحدی مطلق در نظر گرفتم، پس در واقع میز و هر چیز دیگری همان همهچیز است. از آنجایی که جهان پیوسته قابل تصور نیست، نمای ظاهری آن «بینهایت ذره» است که در ورای وجود خویش، پیوسته به یکدیگر وجود یافته است. ناظر، ترکیبی از ذرهها را وابسته به نگاه خویش، ماهیتهای جداگانه در نظر میگیرد. انسان متشکل از تعدادی ذره است، همانطور که درخت ترکیبی از تعدادی ذره است.
با عنایت به آن که وجود مطلق، وابسته به وجود همهچیز است، اام میکند که همهچیز، همهچیز را در همه زمانها و مکانها شامل شود. به معنای دیگر همهچیز باید تجربه شود و جهان باید جهان را تجربه کند. مثلاً ماهی قرمز حوض شما، وجود دارد برای آنکه تجربه ماهی قرمز حاضر در تنگ شما تجربه شود. این تجربه از همهچیزهای دیگر اثر میپذیرد و اثر میگذارد. میلیاردها سال از سیر جهان که به تجربه ماهی قرمز حوض شما منجر میشود و این تجربه بیشمار تجربههای دیگر را وقوع میدهد. من چنین فرض میکنم که هر یک از این تجربهها اختصاصی و کاملاً وابسته به آن وجود است. درواقع در هنگام تجربه جهان ماهی قرمز، ماهیت اصلی ماهی قرمز است که تجربه میکند و تنها همان ماهیت در جهان مطرح است.
نگارنده متن اخیر، ماهیت اصلی و مطرح جهان خویش است. دیگر چیزها وجود دارند برای آن که تجربه این ماهیت به وقوع بپیوندد. شمایی که این مطلب را میخوانید نیز ماهیت اصلی و مطرح جهان خودتان هستید که تجربه اخیر برای شما صدق میکند. در جهان شما من ماهیت دوّم هستم و این ماهیت شما است که تقدم دارد. پس شما وجود دارید که وجود شما تجربه شود و همه اینها در راستای تجربه همهچیز است که منجر به وجود، وجود مطلق شود. تجربه فقط محدود به موجود زنده نیست و اشیاء غیرزنده را نیز شامل میشود. مانیتور شما نیز ماهیتی است که در جهان خودش، تجربهاش را وقوع میگیرد. از آنجایی که ماهیتها برتافته از ذرهها است، در واقع هر ذره مستقلاً تجربه جهان خویش را تجربه میکند و همهچیزهای دیگر (ذرههای دیگر) برای تجربه آن جهان حضور دارد. همهچیز وجود دارد که همهچیز (در همه زمانها) امکان تجربه بیابد. از آنجای ذرهها درواقع همان وجودی مطلق و پیوسته است لذا بر این اساس میتوان چنین متصور شد که همه تجربههای همهچیزها، در واقع هست، بوده و خواهد بود. مطلقی فارغ از هر غیرهای!
برگرفته از کنشهای فکری پیشخوابی اینجانب
درباره این سایت