خودرو، چهار چرخِ سواری دارد و انسان احساسات را، باشد که آلیاژهای صنعتی را با قیمت مناسب انجماد شود. به دفعات باد وزیده می‌آید که خودمان را در جای دیگری گذاشته‌ایم تا وضعیت آن دیگری را درک بفشاریم. گاهی برای م، گاهی برای انتقاد، گاهی برای هم‌دردی، گاهی برای فهم مطلب و. امّا حکم عقل است که امکان وقوع کمالِ درکِ میان‌شخصی، نزدیک به صفر با ممیز است.

زمانی‌که خودمان را به جای یک کودک آفریقایی متصور می‌شویم یا یک زندانیِ بی‌گناه در اسارت؛ تنها چیزی که رخ می‌دهد، درکی نسبی از حالتی است که «خودمان» در آن شرایط قائل می‌شویم. ما هرگز آن کودک یا زندانی را درک متقابل نخواهیم شد زیرا هرگز آن کودک یا آن زندانی نخواهیم بود. ما فقط «خودمان» هستیم که آن شرایط را متصور شده‌ایم. حتّی اگر در واقعیت نیز آن شرایط را تجربه التهاب کنیم (مثلاً بی‌گناه در اسارت قرار بگیریم) هرگز آن زندانیِ مذکور را درک نخواهیم شد بلکه در بهترین حالت، آن شرایط (بی‌گناه زندانی شدنـ) را لمس خواهیم کرد. عدم درک آن شخص، به این علّت است که ما محتوای ذهن، تجربیات گذشته، وضعیت مادی و معنوی، نوع نگاه، وضعیت جسمانی و دیگر مواردی که مختص آن فرد است را خزانه نداریم.

در آن سوی میدان نیز زمانی‌که افراد با یکدیگر در تقابل کلامی روزگار را مرور می‌خوانند، بسیار پیش‌آمد می‌شود که در رابطه با موضوعات مختلف، خواسته یا ناخواسته (آگاهانه یا ناآگاهانه) هر فرد خویشتن را در جای دیگر می‌گذارد و از آن زاویه خاص که خودش در آن شرایط قرار گرفته است، واکنش و سخن‌پراکنی می‌سازد. مثلاً بحثی را تصور کنید که شما با فردی کلام می‌کنید. شما غرولندکنان اعتراض ناله می‌کنید که همسایه جای پارک خودرو را رعایت نمی‌شود و با او صحبت کرده‌اید امّآ همچنان از این وضعیت بیمار هستید. آن طرف بحث اعتراض می‌کند که چرا جمله گرانبهای «پارک=پنچری» را تابلو نمی‌کنی و اگر همچنان بد پارک آمد، وعده را پنچری وفاداری کن. پرواضح است که طرف خودش را جای شما گذاشته است و واکنشش را بیان آمده، نه این‌که از زاویه شما درک بخواند. دردناک ماجرا آن است که در چنین شراطی، عموماً طرفی که از پنچری ترانه می‌خواند خودش نیز چنین برخوردی را اعمال نمی‌کند.

مثالی از وِی اعتنا می‌کنم. سال گذشته بنا بر دلایلی ناحق، خودرویِ وِی جریمه و به پارکینگ منتقل آمد. دیگران که واقعه را شنیدار شدند واکنش‌های متفاوتی از همان جنس (برگرفته از عدم درک و مفت‌اندیشی) پلاکارد شدند. فردی می‌گفت به جهت ظاهر و رفتارت چنین پیش‌آمد شده است زیرا خواهش و تمنا را التماس نکرده‌ای. دیگری می‌گفت که سستی کرده‌ای و نباید ایستادن را ایستگاه می‌شدی، در عین حال همین فرد اعتقاد بود که اگر بر خودش چنین می‌شد و یا با او تماس می‌کردم؛ همان لحظه خودرو را از پارکینگ تحویل می‌گرفت. در مورد اوّلی که بارها علی‌رغم التماس جریمه شده است و سخنی نمی‌ماند. در مورد دوّمی نیز به همان مقدار و جالب آن‌که یک ماه بعد ماشین خودشان توسط پلیس محسوس پارکینگی شد و بعد از چند روز دوندگی توانست خروجی بگیرد (مشابه وِی) و جالب آن‌که چندماه بعد نیز توسط پلیس نامحسوس 200 هزار جریمه گرفتار شد. چرا خودش سستی کرد؟ چرا خودش هم همانند وِی چندروز دوندگی داشت؟ پس چرا چرت می‌دوزد؟ ارتباط این مطلب با «خودمان را جایــِ دیگران نگذاریم.» بسیار روشن است. نخست آن‌که آن‌ها از زاویه خودشان مسئله را جای‌گیری کرده بودند و دیگر آن‌که این جای‌گیری تضمین نیست و همانند موردهای بالا، ممکن است نتیجه‌بخش نباشد لذا قاطعانه حکم ساختن، از انصاف بیابان است. 

البته شخصاً نیز بارها همین کج‌کاری را گچ به دیوار کرده‌ام امّآ تلاش است که نباشد و اگر است به میزانی میزان باشد. نتیجه آن‌که وقتی خودمان را جای دیگران می‌گذاریم، تضمینی بر گفته‌‌های ما سرقفلی ندارد. اگر برای هم‌دردی است، بهتر باشد که صداقت در عدم‌درک کامل را خطاطی کنیم. اگر برای م، انتقاد و یا تخریب است نیز، بی‌انصافی را قاب نکنیم. انصاف نیست تئوری‌های خودمان را در شرایطی که تجربه نیامده است و یا متفاوت از دیگری آمده است را حقی لازم‌‌الاجرا بدانیم. حقیقت آن است که نمی‌شود «خودمان را جایــِ دیگران بگذاریم» و به خیال خودمان آن دیگری را م، انتقاد و یا حتّی تخریب بمالیم زیرا آن‌چه فضله می‌بافیم، صرفاً تئوری‌ها یا در بهترین حالت تجربه‌هایی است که برای ما جواب می‌دهد. در مثال همسایه بدپارک، آن طرف مقابل که پیشنهاد «پارک=پنچری» را می‌دهد؛ درکی از روحیه، محتوا فکری و حتّی قابلیت‌های فردی که به همسایه اعتراض دارد را حاصل نمی‌آید و اگر شناخت دارد، آن موارد را لحاظ نمی‌کند. حتّی اگر خودش نیز «پارک=پنچری» را اجرایی باشد، حکمت نیست که دیگری نیز «باید یا بخواهد یا بتواند» اجرایی کند. 

خاتمه مطلب را مروارید می‌کنم که بهتر است «خودمان را جایــِ دیگران نگذاریم» زیرا اگر قصد هم‌دردی، م، انتقاد و. داریم، عقل می‌فشارد که تا جایی که امکان دارد از زاویهِ آن دیگری، وضعیت را براندازی باشیم. به جای آن که وِی را کنار زده و بر مبل نشیمن کنیم تا تصویر تلویزیون را تماشا باشیم، اثرانگیزتر است که در او ذوب شویم و آن‌گاه صفحه نمایشگر را از چشمان او (و دیگر موارد اختصاصی‌اش) زیارت بسازیم. هر چند در این حالت نیز نمی‌توان کمال درک را حاصل شد زیرا امکان ندارد به طور کامل از آن زاویه نظر کرد امّا بسیار موثرتر از آن است. البته با توجّه به شرایط باید راهبرد را حکمت شد و همانا نهنگ‌ها را شکار نکنیم.


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : خودش ,شرایط ,دیگران ,وضعیت ,آن‌که ,خودمان ,جایــِ دیگران ,گاهی برای ,م، انتقاد ,دیگران نگذاریم ,جالب آن‌که ,جایــِ دیگران نگذاریم
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سیمرغ پلاس روش واقعی و موثر برای افزایش بازدید سایت پاسارگاد جوا موزیک فایل های آموزشی در مورد ems مطالب مفید در زمینه موسیقی، گردشکری و اطلاعات عمومی دانلود آهنگ جدید عطر و ادکلن های مردانه و زنانه با قیمت مناسب